«ماهی در قلاب» در پرتو یک پیوند فرهنگی نامیرا
مهدیه سادات نقیبی- در خلاصه داستان فیلم سینمایی «ماهی در قلاب» میخوانیم که دلیر همراه صمد وارد سفری سرشار از بیم و امید میشود و در ادامه رابطهای تازه میان آن دو شکل میگیرد؛ رابطهای پر از کشمکش، تلخی و لحظات عاطفی که سرانجام به یک انتخاب بزرگ ختم میشود. روایت ساده اما پرکشش «ماهی در قالب» با کارگردانی هنرمندانه، فیلمنامهای دقیق و تصویربرداری شاعرانه اجرا شده و توانسته است در عین پرداختن به کودک و نوجوان، فضایی بینالمللی و قابلفهم برای مخاطب عام نیز ایجاد کند.
اما آنچه فیلم را از یک روایت ساده کودکانه فراتر میبرد، استعارههایی است که در تاروپود آن تنیده شدهاند. صمد در ظاهر یک مرد سستعنصر است، اما در لایه استعاری، او همان قلابی است که آزادی و اعتماد دیگران را از میان میبرد. دلیر، پسربچه معصوم و پرورشگاهی، نماد زندگی طبیعی و امید است و دیگران گاه نماد زندگی و پیوند و گاه بهمثابه سرابیاند که کودک در پی آنها میدود؛ اما در نهایت درمییابد که واقعیت زندگی همیشه با آرزوها همسو نمیشود. فرمانده پولاد نیز چهرهای است نمادین از عدالت و قدرت مثبت؛ کسی که دلیر آرزو دارد او را ببیند و این دیدار کوتاه بخشی از تحقق رؤیاهای کودکانهاش میشود. بدین ترتیب، هر شخصیت نقشی استعاری بر دوش دارد و جهان فیلم را از سطح روایتی ساده به میدانی برای تأمل فلسفی و اجتماعی ارتقا میدهد.
فیلم با تصویر کردن تقلاهای دلیر در برابر قلابهای مختلفی که صمد بر سر راهش میگذارد، استعارهای از وضعیت انسان معاصر ارائه میدهد. قلاب نه فقط ابزار ماهیگیری که تمثیلی از قدرتهای بزرگ است؛ قدرتهایی که با وعده طعمه، افراد را فریب میدهند و آزادیشان را میگیرند. درست همانگونه که دلیر پولهایش را از دست میدهد و مدام از تلههای گوناگون رنجور میشود، انسان امروز نیز در چرخهای معیوب از اقتصاد مصرفگرا، روابط نابرابر و فشارهای اجتماعی گرفتار میشود. رفتارهای بعضی بزرگترهای فیلم در حقیقت بازتاب تصمیمهای نابخردانهای است که سرنوشت جمعی را به خطر میاندازند؛ آنها نهفقط یک فرد که نماد جامعهایاند که سرنوشت خود را بر سر میز بازی میگذارند. دلیر اما در برابر این چرخه مقاومت میکند، پولها را پس میگیرد، فرار میکند، اعتراض میکند و حتی در برابر خیانتها زبان به حقیقتگویی میگشاید. در او میتوان نشانههای نسلی تازه را دید که با وجود همه تلخیها هنوز امید و شجاعت را حفظ کرده است.
فیلم همچنین در لایهای دیگر به نقد روابط انسانی و خانوادگی میپردازد. این بخش از روایت بهخوبی نشان میدهد که گاهی آرزوهای ما با واقعیت سازگار نیست و خانواده، خانه یا عشق آنگونه که در خیال ساختهایم، تحقق نمییابد. این پیام بهویژه برای مخاطب نوجوان بسیار مهم است؛ چراکه او در آستانه ورود به جهان بزرگسالان باید بیاموزد که زندگی همیشه مطابق میل ما پیش نمیرود و پذیرش این حقیقت بخشی از بلوغ است.
از نظر زیباییشناسی، فیلم «ماهی در قلاب» با بهرهگیری از لوکیشنهای طبیعی، نورپردازی ملایم و میزانسنهای دقیق توانسته است فضایی شاعرانه بسازد که تماشاگر را همزمان با روایت، درگیر عاطفه و اندیشه کند. حرکتهای آرام دوربین در رودخانه و نماهای بلند از جاده و سفر، همگی بهگونهای طراحی شدهاند که استعاره آزادی و اسارت را در ذهن مخاطب زنده کنند. این کیفیت تصویری در کنار بازیهای درخشان بهویژه از سوی کودک بازیگر نقش دلیر، فیلم را از سطح یک اثر آموزشی ساده فراتر میبرد و به جایگاهی هنری و بینالمللی ارتقا میدهد.
نکته مهم دیگر، همکاری مشترک ایران و تاجیکستان در تولید فیلم است. این همکاری نشان میدهد که زبان مشترک فرهنگی و تاریخی میتواند بستری برای تولید آثار هنری باشد که مرزهای ملی را درنوردند. فیلم علاوه بر آنکه بازتاب دغدغههای اجتماعی بومی است، در سطح بینالمللی نیز قابلفهم و ارتباط است. مخاطب غیرایرانی یا غیرتاجیک نیز میتواند با روایت کودکانه و استعاری آن همراه شود و مفاهیمی چون امید، آزادی، شکست و بازسازی را درک کند.
در روزگاری که روابط بینالمللی گاه به سطح سیاست و اقتصاد محدود میشوند، این همکاری فرهنگی یادآور قدرت سینما بهعنوان پلی میان ملتهاست.
«ماهی در قلاب» نه فقط اثری برای سرگرمی کودکان، بلکه تجربهای هنری برای تمام نسلهاست. فیلم به ما یادآوری میکند که قلابهای زندگی همیشه در کمیناند؛ قلابهایی بهشکل وعدههای دروغین، قدرتهای بیرحم یا حتی آرزوهای دستنیافتنی. اما در عین حال نشان میدهد که با شجاعت، صداقت و محبت میتوان مسیر تازهای ساخت. دلیر در پایان میآموزد که اطرافیانش با تمام ضعفها و خطاها، میتوانند بخشی از زندگی او باشند. این پیام که عشق و پیوند انسانی میتواند فراتر از خون و سرنوشت اولیه ساخته شود، همان چیزی است که فیلم را به تجربهای جهانی و ماندگار تبدیل میکند.
به این ترتیب، «ماهی در قلاب» در ظاهر روایت سادهای از سفر یک کودک است، اما در عمق، اثری درباره سرنوشت مشترک انسانهاست. استعارهها و شخصیتها بهگونهای طراحی شدهاند که هر کدام آینهای از بخشی از زندگی اجتماعی و فردی باشند. فیلم همزمان نقدی است بر ساختارهای اسارتآور، پاسخی است به نیاز کودک برای درک واقعیت و پلی است برای گفتوگو میان فرهنگها. ارزش این اثر در آن است که با زبانی ساده و صمیمی، پرسشهایی بزرگ و جهانی را پیش روی ما میگذارد و نشان میدهد که سینما هنوز هم میتواند در دل یک داستان کودکانه، حقیقتی انسانی و جهانشمول را روایت و آسیا را در جایگاه قارهای محمل روایتها و نگاه اصیل انسانی بازمعرفی کند.
انتهای پیام/

